انتقام

باز يه انسان ديگه به انتقام قتل يه انسان ديگه اعدام شد. اسمش رو گذاشتن قصاص. فكر مي كنن مي تونن با تغيير واژه از «كشتن» به «قصاص» جنايت كارانه بودن عملشون رو توجيه كنن. با هم رودرواسي كه نداريم. يه انسان ديگه رو كشتن. به همين سادگي.

در اين كه مجرم بايد مجازات بشه هيچ شكي نيست. اما آيا يه انسان حق داره كه مجازاتي رو صادر كنه كه قابل بازگشت نيست؟ اگه معلوم شد اين حكم به اشتباه صادر شده چي؟

يه جاي كارمون داره مي لنگه.

يعني بخشيدن اين قدر سخته؟ يعني انتقام اين قدر شيرينه؟ يعني اينقدر خشن شديم؟

ظاهرن هممون يه جورايي پتانسيل قاتل شدن رو داريم. تا حالا چند بار شنيدين كه يه نفر از قصاص گذشته باشه؟

سيستم قانون گذاري و قضايي كه ترجيح داده گوشش رو كر كنه و راحت ترين راه رو انتخاب كنه: صورت مسئله رو پاك كنه و خلاص. جامعه هم كه هر بار تا چند روز موضوع رو دنبال مي كنه و بعد درگير روزمره گي مي شه.

واقعن بايد چي كار كرد؟

4 پاسخ to “انتقام”

  1. ساکی Says:

    سوال خوبیه. واقعن نمی فهمم آیا بعد از نه سال هنوز بخشیدن شهلا که معلوم هم نبود واقعن قاتل هست یا نه، اینقدر سخت بود؟ با مرگ شهلا چی برمی گشت؟ با بخشیدنش چی؟
    و اصلن چطور کسی می تونه حکم به قتل کسی بده و خودش قاتل محسوب نشه؟ ما آدما، ما موجودات اجتماعی، چه قردادهایی ساختیم!

  2. صنم Says:

    بزار یه داستان در مورد انتقام جویی بگم:
    تو اين داستان پدر خانواده يكي از دختراشو براي خوشامد خدايان قرباني مي كنه!مادر به انتقام خون دخترش پدر رو به قتل مي رسونه! پسرخانواده مادر ومعشوقش رو به انتقام خون پدر می کشه و به دام ارینوئس (خدايان انتقام ) مي افته كه خواهان قتل پسر به جرم كشتن مادرش هستند.
    (احتمالن اگه کسی به خونخواهی بلند نمی شده اینا دس به کار می شدن!)
    ولی الهه آتنا،خدایان انتقام رو وادار مي كنه كه شهوت انتقام جوئي روكنار بگذارن.آنگاه الهه های انتقام به الهه هاي مهرباني(ائومنیدس) مبدل می شن كه ازحریم خانه وكاشانه دفاع مي كنن و از خونخواهي در مورد اشخاصي كه به عضوي از خانواده صدمه اي بزنند اجتناب مي كنند.
    نتیجه گیری:
    میل به انتقام توی وجود همه آدما وجود داشته(داره)
    برای مهار میل انتقام به خدایان و به تعبیری،مثلن به حاکم عادل نیازه.که انتقام جویی روباطل بدونه نه حق…
    آلان حاکم عادل می شناسی؟؟؟نه اون منظورم نیس…
    (چقد زود به نتیجه رسیدما !!!)
    ولی جدای از این که قانون می تونه حس انتقام جویی رو محدود کنه چیزی که همیشه میدونم اینه که تصمیم نهایی رو آدما می گیرن که ببخشن یا….
    واین خیلی ترسناکه در مورد نیستی یه آدم در صورتی که توی هستیش هیچ نقشی نداشتی تصمیم بگیری!آخه اصن به تو چه؟
    نمیدونم چه جوری این حقو به خودشون میدن و چیزایی که حقشونه(مثلن تو این مورد آرامش)رو از خودشون دریغ می کنن !

  3. AKARCHE Says:

    سلام
    ببینید اینقدر تند نرید.
    چرا یه قاتل میتونه کسی رو بکشه ولی کشتن اون بد میشه؟
    قبوله که در بخشیدن لذتی هست که در انتقام نیست ولی نمیشه چون ما دلمون نمیخواد کسی کشته بشته از مجازات معادل عمل قاتل بخواهیم قانونا جلوگیری کنیم.

  4. boogiwoogi Says:

    جناب ساكي، دقيقن همينه. افراد در چنين شرايطي معمولن نمي تونن عاقلانه تصميم بگيرن. اين قانونه كه بايد در اين شرايط به كمك بياد كه تو ايران براي چنين شرايطي همين قانون پاي خودشو مي كشه كنار و انسان ها رو به جون هم مي اندازه.

    صنم جان، همينطوره كه نوشتي. اگه يه جايي جلوي انتقام گرفته نشه به شكل زنجبره اي ادامه پيدا مي كنه.

    AKARCHE عزيز، مهمترين اشكالي كه به اعدام گرفته مي شه و كاملن هم درسته غير قابل برگشت بودن اونه. پرسش اينه كه اگه الان معلوم شه كه سيستم قضايي در اين حكم دچار اشتباه شده چه كاري براي جبران اون مي شه انجام داد؟ آيا قاضي دچار قتل عمد نشده؟ اوني كه حاظر نشده ببخشه چي؟
    از طرف ديگه وقتي كسي جرمي رو مرتكب مي شه اون رو به عنوان تنبيه مجازات مي كنن نه انتقام. وقتي كسي از شما دزدي مي كنه آيا پليس وقتي دستگيرش كرد به تو مي گن برو ازش دزدي كن؟ مثال هاي زيادي مي شه زد كه قانون جزاي عمل رو با مثل اون جبران نكرده. نكته اين جاست كه در بحث قتل و نقص عضو قانون ايران خودش رو كشيده كنار.اعدام تنبيه نيست بلكه انتقامه.
    مشكل ديگه اعدام اينه كه جامعه رو خشن تر مي كنه.

بیان دیدگاه