كلي حرف داري. مي آي پاي كامپيوتر. مي ري تو اينترنت. مي ري تو وبلاگت. مي آي Log in كني كه مطلب بنويسي مي بيني وردپرس Log in نمي كنه. چند روز همين اتفاق مي افته. آخرش مي شه اين. وقتي كه موفق مي شي و مي آي تو وبلاگت تنها حرفي كه مي مونه اين پسته.
Advertisements
سپتامبر 20, 2008 در 7:51 ق.ظ. |
از همه بدتر اینه که هیچ خبری هم نیست
سپتامبر 20, 2008 در 11:52 ق.ظ. |
خبر بود. حرف براي گفتن بود. ولي امكان Log in نبود.
سپتامبر 20, 2008 در 2:09 ب.ظ. |
هی اومدیم اینجا هی تیتر رزمان رو دیدیم هی دلمون گرفت. این هم از پست امروزت واقعا شاهکار می کنی شما
خوبی؟
سپتامبر 20, 2008 در 2:15 ب.ظ. |
رزمان رو که میبینم که دلمون باز می شه که. چرا دلتون می گیره؟ پست امروز هم از اثرات کار زیاد پیش اومده همه منو به خاطرش ببخشید.
سپتامبر 21, 2008 در 12:03 ق.ظ. |
چند روزه درگير نقاشي خونه خاهرم هستم.
سپتامبر 21, 2008 در 12:27 ق.ظ. |
بد نيستم. البته حسابي خسته ام. شما چطوري؟